به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، به نظر میآید آمار دقیقی در زمینه میزان فرسودگی بافتها در دسترس نیست زیرا مدیران و کارشناسان ردههای مختلف ملی و محلی هریک آماری ارائه میدهند که با دیگری متفاوت است؛ بااینحال کاوه حاجی علیاکبری، مدیرعامل سازمان نوسازی شهر تهران بهعنوان متولی اصلی شناسایی و جمعبندی آمار در تازهترین اظهارنظر خود بهصورت قطعی اعلام کرده است که ۳ هزار و ۲۶۸ هکتار که معادل ۵ درصد از مساحت شهر تهران است فرسوده محسوب میشود. در این خصوص و بافتهای ناکارآمد پایتخت با کاوه حاجی علیاکبری، مدیرعامل سازمان نوسازی شهرداری تهران مصاحبه مفصلی انجام دادیم که مشروح آن را در ذیل میخوانید:
تعریف و دستهبندی سازمان نوسازی شهری تهران از محلات ناکارآمد چیست؟
در آخرین تعریف از محلههای ناکارآمد شهری، این محلهها به ۵ گونه تقسیمشدهاند؛ بافتهای ارزشمند تخریبی، بافتهای فرسوده تاریخی میانی که بهطور عمده در دوره معاصر ایجادشدهاند، سکونتگاههای رسمی و هستههای روستایی که براثر گسترش شهرها به آنها ملحق شدهاند و نواحی ناکارآمد غیرسکونتی که به نام اراضی قهوهای شناخته میشوند. این محدودههای ناکارآمد درگذشته کارکرد صنعتی، نظامی و... داشتهاند که چون کارکردشان را ازدستدادهاند غیرفعال، نیمه فعال یا متروکه شدهاند. بهعنوان نمونه کورههای آجرپزخانه و کارخانه روغن نباتی قو.
شما خود را متولی نوسازی کدامیک از این مناطق میدانید؟
ما خود را متولی هر ۵ گونه این محلههای ناکارآمد میدانیم.
با توجه به اینکه شما خود را متولی نوسازی هر ۵ مد بافتهای ناکارآمد میدانید، نگاه سازمان نوسازی شهرداری تهران به بازآفرینی و بازسازی محلات هدف طرح بازآفرینی چیست؟
باید دقت کرد که برای سازمان نوسازی شهرداری تهران خروجی و نتیجه کار خیلی بیشتر از فرآیند اهمیت دارد و به همین خاطر ما نوسازی را یک اقدام اجتماعی میدانیم که باید مبتنی بر فرآیندهای تسهیلگرایانه انجام شود. باید بپذیریم یک کار اجتماعی فرآیندمحور در کوتاهمدت خروجیهای ملموس و قابلاندازهگیری ندارد و تأثیر آن در بلندمدت مشخص میشود.
این نگاه شما آیا با اقدامات گذشته این سازمان در ادوار مختلف و همچنین دفاتر تسهیلگری صدق میکند؟
متأسفانه قبل از این در این پروژهها تأکید بیشازحد بر برونداد باعث شده بود که اهمیت فرآیند کاهش پیدا کند و اقدامات دفاتر بیشتر جنبه کالبدی داشته باشد، به این دلیل که از امکان اندازهگیری راحتتری برخوردار هستند و در کوتاهمدت به نتیجه میرسند.
خوشبختانه حضور من با تجدید قرارداد دفاتر نوسازی همزمان شد و در این مدت تلاش ما این بود که ماهیت توسعه محور را در قراردادها و شرایط دفاتر بیاوریم. علاوه بر این، در دفاتر یکسری اقدامات توسعه اجتماعی و اقتصادی محله که بهاختصار آن را «تام » نام نهادیم، پیشبینی کردیم تا امسال اجرا شوند.
آیا قرار است تمامی دفاتر اقدامات یکسانی در محله انجام دهند؟
نه ما در این مدت دستورالعملی از بالا به پایین صادر نکردیم که اجرای همه این موارد یکسان شود، یعنی در اصل اقدامات بر اساس نیاز محله انجام میشد. ممکن است در یک محله آموزش موردنیاز باشد و در محله دیگر روحیه اجتماعی.
موضوع بعدی این بود که هر یک از دفاتر ملزم بودند یک برنامه توسعه داشته باشند تا بر اساس آن برنامه اقدامات، اولویتبندیها و مرحله فعالیتهای آنها مشخص شود.
با این اقدامات غیریکسان چگونه محلات قرار است در آینده پایش شوند؟
برای اینکه در تمام جنبهها و در سالهای آینده بتوانیم برنامهها را پایش کنیم، یک چارچوب سنجه محور را ارائه دادهایم که با استفاده از ۶۰ سنجه، بتوانیم محلات را بهطور مستمر مورد پایش قرار دهیم تا ببینیم در حوزههای گوناگون چه تغییراتی در طول زمان رخ میدهد و آیا ابعاد گوناگون در این محلهها بهطور متعادل موردتوجه هستند یا نه.
برای اینکه به این هدف برسیم قرار است پیشخوان توسعه محلهای را در سازمان راهاندازی کنیم، سامانهای که هر کس با مراجعه به آن میتواند اطلاعاتی درباره سنجههای توسعهای در مناطق گوناگون بهدست آورد. مثلاً امروز در محله ارامنه سنجههای توسعهای در چه شرایطی هستند. سنجهها در ۴ بعد کالبدی،فعالیتی، زیستمحیطی، اجتماعی و جمعیتی اقتصادی پیشبینیشده است.
تعریف شما از دخالت در بافت تاریخی در محلات هدف چیست و نقش کنشگران را در این محلات چگونه ارزیابی میکنید؟
بافتهای تاریخی در بین بافتهای ناکارآمد شهری به دلیل کنشگران متنوعی که در آنها دخیل هستند، وضعیت پیچیدهای دارند. درباره بافتهای تاریخی از یکسو شما با یک محدوده ارزشمند مواجه هستید که گذشته شهر را بیان میکنند و بر این اساس با یک محافظهکاری ذاتی وارد این بافتها شوید.
از سوی دیگر، تعداد زیادی از این کنشگران در این بافتها ادعا و نقش دارند و نمیتوانید بدون توجه به نقش آنها در این بافتها اقدامی انجام دهید. بهعنوان نمونه، سازمان میراثفرهنگی بازیگر قدرتمندی در این حوزه است. شهرداری تهران ازآنجاییکه وضعیت بافتهای تاریخی اهمیت زیادی داشت در یک دوره یک اداره کل برای این بافتها راهاندازی کرد.
هر اقدامی در بافتهای تاریخی باید با هماهنگی کنشگران انجام شود و اینیک بخش از موضوع است، بخش دیگر مربوط به شاخصهای کلیدی برای شناسایی بافتهای فرسوده است. ما ۳ شاخص کلیدی را برای شناسایی بافتهای تاریخی بهعنوان بافت فرسوده مصوب کردهایم.
تمرکز دفاتر تسهیلگری شما در زمینهٔ بافت فرسوده کدام مناطق تهران است و بناست چه اقداماتی صورت دهند؟
باید دقت کرد که ما درگذشته توسعه محلهای و تسهیلگری را در بافتهای تاریخی دنبال کردهایم. در این محدودهها بیشترین دفاتر توسعه محله در منطقه ۱۲ است. تمام محلههای این منطقه زیرپوشش دفاتر ما قرار دارند که بر اساس رویکرد برنامهریزی توسعه محلهای برنامهریزی برای اینها میکنند. مقتضیات بافت تاریخی با بافتهای غیر تاریخی متفاوت است. چون در بافتهای تاریخی چارچوب روشنتری نداریم درباره این بافتها عقبتر از بافتهای فرسوده هستیم. بااینحال در حال برنامهریزی برای ارائه یک بسته تشویقی برای مرمت و احیای بافتهای تاریخی هستیم اما در حوزههای دیگر مانند تأمین خدمات و زیرساختهای بهسازی عمومی یا تأمین کسری این بافتها تفاوتی با بقیه محدودهها ندارند. بافتهای تاریخی را مانند محلهای دیگر پیش میبریم.
ما همیشه از بافتهای ناکارآمد در شهر تهران سخن میرانیم ولی بااینحال هیچ آماری مشخصی درباره بافت فرسوده در شهر تهران بهصورت رسمی موجود نیست، بهعنوان متولی طرحهای مربوط به این مناطق در سطح شهر تهران، کدامیک از آمارهای ارائهشده فعلی مورد تائید شماست؟
لازم است بدانید که من خودم همزمانی که درباره بافتهای فرسوده مطالعه میکنم به اعداد و ارقام متفاوتی میرسم. اول اینکه بافتهای فرسوده تهران سال ۸۵ یعنی ۱۲ سال پیششناسایی شده و آن شناساییها هم بر اساس دادههای سال ۷۹ ثبتشده است؛ یعنی ما در حال حاضر بر اساس دادههای ۱۸ سال پیش حرف میزنیم و هر حرفی که امروز میزنیم ممکن است یکبار بازنگری با تغییرات جدی مواجه شود، ولی چون این تنها سند مصوب در اختیار ما است ناگزیریم به آن استناد کنیم.
در کل شناسایی محدودههای بافت فرسوده در تهران و شهرهای دیگر چگونه صورت میگیرد؟
شناسایی بافتهای فرسوده در تهران و شهرهای دیگر کشور در مقیاس بلوک شهری اتفاق میافتد. بلوک شهری فرسوده ۳ شاخص دارد؛ اگر در یک بلوک شهری بیش از ۵۰ درصد املاک به لحاظ سازهای کمدوام یا نیمه بادوام باشند، ۵۰ درصد املاک مساحت زیر ۲۰۰ مترمربع داشته باشند و ۵۰ درصد املاک دسترسی به گذرگاه با عرض کمتر از ۶ متر داشته باشند، آن بلوک جزو بافت فرسوده محسوب میشود.
در شهر تهران این ۳ شاخص باید همزمان وجود داشته باشد تا آن بلوک جزو بافت فرسوده تعریف شود.
با این تفاسیر میزان عددی بلوکهای فرسوده شهر تهران چه میزان هستند؟
در شهر تهران ۴۹۹۰ بلوکهای فرسوده وجود دارد که ۳۲۶۸هکتار یعنی ۵ درصد از مساحت شهر تهران را در برگرفته است.
۱۵ درصد جمعیت شهر تهران در این بلوکهای فرسوده زندگی میکند. این محدوده حدود۲۰۰ هزار قطعه است که یکمیلیون و دویست هزار نفر در آنها زندگی میکنند.
بر اساس آمار رسمی بافتهای فرسوده تهران، ازلحاظ پراکندگی ۹۶ درصد این بافتهای فرسوده در مناطق ۷ تا ۲۰ و ۸۵درصد پایینتر از خط مناطق دماوند و انقلاب و آزادی قرارگرفتهاند.
برای بهروزرسانی این آمارها اقدامی شده است ؟
این کار باید از سوی شورای عالی معماری و شهرسازی ایران و سیاستگذاری آن باید در مقیاس ملی انجام شود. سال ۹۳ در جریان بازنگری شاخصها، دوستان اعتقاد داشتند که نباید شاخصهای قبلی بهروزرسانی شوند چون این شاخصها ناقص و نیازمند بازنگری هستند.
از سال ۹۳ شرکت بازآفرینی شهری یک پروژه را در دستور کار قرار داده و شاخصها را بازنگری کردهاند و یک مجموعه گستردهتری از شاخصها را در نظر گرفتهاند که پایلوت آن را برای یک شهر نیز انجام دادهاند. بهتازگی در شهر ساوه این شاخصهای جدید به تصویب شورای عالی معماری و شهرسازی ایران رسیده است و منتظر هستیم ابلاغ شود و ما هم آمادگی داریم در تهران بهعنوان یکی از نخستین شهرهای کشور این بازنگری را انجام دهیم.
چرا خودتان برای شناسایی و جمعآوری آمارها دستبهکار نمیشوید؟
اول اینکه ما خودمان را مرجع سرشماری نمیدانیم و اطلاعاتی هم که گفتم هیچکدام بر اساس برداشتهای ما نبوده است. علاوه بر این هر ۵سال یکبار در کشور سرشماری انجام میشود که متولی هم دارد. دومین موضوع در این زمینه این است که هرسال یکبار شهرداری تهران املاک تهران را ممیزی میکند و دادههای مربوط به مجموعهای از شاخصهای کاربری را ارائه میدهد که ما نیز به این دادهها دسترسی داریم و در این زمینه مشکلی وجود ندارد ولی دادهها و آمارهایی که بهطور اختصاصی موردنیاز باشد و ممکن است دیگران هم داشته باشند، خودمان برداشت میکنیم و آنها را به پیمانکار نمیدهیم چون استقرار محلی داریم و دفتر ما در محل قرار دارد. ازاینرو، از ظرفیت دفتر خودمان استفاده میکنیم و عنصر بیرونی را وارد مجموعه نمیکنیم. دفاتر معمولاً از آمارگیران یعنی دوستانی که کارشان برداشت است، استفاده میکنند ولی ما در کل کارهایی که در مقیاس محله است را با محوریت دفتر انجام میدهیم. در این زمینه سامانهای داریم که اطلاعات آنجا ثبت میشود و امکان استفاده از آنها هم وجود دارد.
چندی پیش شورای عالی برنامهریزی تصویب کرد که روی گسلها ساختوساز انجام نشود. آیا این موضوع به محدوده شما مربوط میشود؟ در این زمینه چه اقداماتی انجام دادهاید؟
محدودیت یا ممنوعیت ساختوساز در حریم گسلها و مسیلها و مانند اینها، یک موضوع جدی است که با بحث ایمنی و امنیت و مدیریت بحران در شهر تهران سروکار دارد. کنترل این موضوع با حوزه معماری و شهرسازی و معاونتهای شهرسازی در مناطق گوناگون است و نباید بگذارند این اتفاق رخ دهد.
البته نهادهای زیادی درگیر این موضوع هستند. اما از این بابت که این موضوع درگذشته نیز اتفاق افتاده، میتوان گفته به ما هم مربوط میشود زیرا بخشی از ساختوسازهای غیرمجاز که امروز سکونتگاههای غیررسمی تهران هستند، در حریم درجهیک مسیلهای تهران قرارگرفتهاند. بهعنوان نمونه، بخشی از محله اسلامآباد در حریم مسیل یا در منطقه یک سمت گلابدره، امامزاده قاسم در حریم درجهیک گسل شمال تهران قرارگرفته است و به همین دلیل هم این برای ما اکنون یک مسئله است. اینها همان سکونتگاههای غیررسمی تهران هستند که ساختوساز در آنها بهصورت غیرمجاز انجامشده و جزو محلههای ناکارآمد شهری هستند.
خوب برنامه شما برای اصلاح مناطق حاشیهنشین و پرخطر اطراف تهران چیست؟
شاید امسال بتوانیم راهکاری را برای ارتقای ایمنی ساختمان و ساختوساز آنها انجام دهیم ولی به نظر میرسد در بخشهایی ما ناگزیر به جابجایی جمعیت هستیم یعنی تنها جایی در محدوده بافتهای محلههای ناکارآمد شهری که مجبوریم ضرورت جابجایی جمعیت را بپذیریم، همین حریمهای درجه یک است که هر ساختمانی هم که آنجا ساخته میشود به دلیل مجاورت با گسل در معرض خطر و آسیب قرار دارد.
چرا بر عدم ساختوساز در مسیر این گسلها تا به این حد تأکید میشود تا جایی که مجبور شدهاید به فکر جابهجایی جمعیت باشید؟
تهران در محدوده چهار گسل قرار دارد؛ گسل جنوب ری، شمال ری، شمال تهران و شمال شرق تهران که گسل مشاع هم است. طولانیترین گسل همان گسلی است که از خط سعادتآباد میگذرد. با این تفاسیر واقعیت این است که تهران یک شهر پرخطر بهویژه ازنظر زلزله به شمار میرود و یک شهر آسیبپذیر است. اصل موضوع این است که بالاخره در تهران زلزله اتفاق خواهد افتاد و خطراتی را نیز در بر خواهد داشت این را کسی رد نمیکند.
سال ۷۹ آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن با مرکز پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران یک کار مشترک را انجام دادند که نتایج آن در سال ۸۱ منتشر شد. بررسیهای انجامشده نشان میدهد که هرکدام از این گسلها فعال شود یک تخریب جدی به همراه دارد به همین خاطر تأکید بر این موضوع از ضروریات است.
* خبرنگار: محمد ارفع
نظر شما